گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد هشتم
[سوره النساء ( 4): آیات 32 تا 35 ] ....



ص : 231
اشاره
وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلی بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ
بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیماً ( 32 ) وَ لِکُلٍّ جَعَلْنا مَوالِیَ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذِینَ عَقَدَتْ أَیْمانُکُمْ فَآتُوهُمْ نَصِیبَهُمْ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلی کُلِّ
شَیْءٍ شَهِیداً ( 33 ) الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْ َ ض هُمْ عَلی بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ
لِلْغَیْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ وَ اللَّاتِی تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلًا إِنَّ
اللَّهَ کانَ عَلِیا کَبِیراً ( 34 ) وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَیْنِهِما فَابْعَثُوا حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَماً مِنْ أَهْلِها إِنْ یُرِیدا إِصْ لاحاً یُوَفِّقِ اللَّهُ بَیْنَهُما إِنَّ اللَّهَ
( کانَ عَلِیماً خَبِیراً ( 35
ص: 233
[سوره النساء ( 4): آیه 32 ] .... ص : 233
اشاره
وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلی بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ
( بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیماً ( 32
ترجمه و شرح .... ص : 233
صفحه 125 از 275
خداوند متعال در این آیه شریفه یک دستور اخلاقی و پرهیز از خوي ناپسندي را ارائه نموده و بیان میکند که افراد مسلمان نباید
مزیتی را که دیگري بر حسب خلقت و یا در اثر سعی و کوشش واجد آن گردیده آرزو کند با اینکه میداند که هرگز آرزوي وي
برآورده نمیشود مانند تفاوت سهم ارث مردان و زنان که براي جمعی از مسلمانان بصورت یک سؤال درآمده بود گویا آنها غافل
بودند که هزینه زندگی زنان عموما بر دوش مردان است و شاید زنان باشند که آرزو دارند در ارث و غنیمت جنگ مانند مردان
بهرهمند شوند زیرا از لحاظ شرکت نکردن در جهاد از غنیمت، سهم ندارند ولی آنچه معتبر است جنبه عمومی بودن نص قرآن
است که انسان را از چشم داشتن به زیادتیهاي دیگران باز میدارد و به او فرمان میدهد که به فضل خدا رو کند تا به این ترتیب
ضمیر آدمی ص: 234
از رشک و دل او از کینه پاك گردد و متوجه خدا باشد که خزانه او بسته نمیشود و بخشش او اندازه ندارد.
اینک میفرماید:
برتریهائی که خداوند نسبت به برخی از شما بر برخی دیگر قرار داده آرزو نکنید و هیچیک از شما نگوئید کاش آنچه را که فلانی
از مال و نعمت و زن و زندگی دارد به من داده شده بود و مال من بود زیرا این تفاوتهاي طبیعی و حقوقی براي حفظ نظام اجتماع
شما و طبق اصل عدالت است ولی بهره و نصیب مردان از آن چیزي است که کار میکنند و بجد و جهد بدست میآورند و بهره و
نصیب زنان هم همچنین از کار و کسبی است که با جد و عمل اکتساب میکنند و بدست میآورند پس فضل و برتري را سبب
عمل و کار نیک بخواهید نه برشک و حسد و آنچه را که میخواهید از فضل و احسان خدا بخواهید زیرا اوست که روزي بندگان
را به قدر صلاحشان تقدیر میکند و خداست که بهر چیزي داناست و میداند که براي نظام اجتماع چه تفاوتهائی از نظر طبیعی و یا
حقوقی لازم است و همچنین به آنچه در خاطر شما میگذرد مطلع و بینا است لذا آنچه را که دیگران دارند آرزو نکنید زیرا
حاصلی جز اندوه و گناه نخواهید داشت.
(32)
ص: 235
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 235
می نخواهید آنچه را از جاه و مال داده بر بعضی ز فضلش ذو الجلال
این تمنا باشد از بخل و حسد دل بمیرد ز او شود گور این جسد
این بود بر قسمت حق اعتراض هم دلیل بی رضائی و انقباض
هست مردان را نصیبی در ثواب ز آنچه کردند از فواید اکتساب
هم زنان را بهرهاي باشد یقین کسب کردند آنچه از دنیا و دین
این مقرر باشد از حق بهر خلق داده روزي هر کسی را قدر حلق
پس کنید از فضل او افزون طلب تا به بخشد با سبب یا بیسبب
اوست دانا تا که باشد در عیان مستحق فضل او از بندگان
(32)
ص: 236
صفحه 126 از 275
شان نزول .... ص : 236
مجاهد در سبب نزول این آیه گفته است که ام السلمه گفت یا رسول اللّه ما همدوش با مردان به جنگ نمیرویم و نصف میراث
حق ما است اي کاش مرد میبودیم و با مردان به جنگ میرفتیم. حاکم نیز از عامه این سبب نزول را از ام السلمۀ نقل و روایت کرده
است.
زجاج گفته مردان میگفتند اي کاش در آخرت نیز بر زنان برتري میداشتیم همچنانکه در دنیا داریم و همچنین زنان میگفتند اي
کاش وزر و وبال ما در آخرت نصف مردان میشد همچنانکه در دنیا به اندازه نصف آنان ارث میبریم.
قتاده و سدي نیز این سبب نزول را نقل کردهاند.
تفسیر ابن ابی حاتم نوشته که از ابن عباس روایت شده زنی نزد رسول خدا آمد و گفت یا رسول اللّه مطابق آیه:
لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ مرد دو برابر زن ارث میبرد و شهادت دو زن هم برابر شهادت یک مرد است آیا اگر زن عمل خیر و کار
نیکی هم انجام دهد ثواب آن نیز نصف مرد است؟ سپس این آیه نازل گردید.
محمد بن عبد العزیز به سند خود از عکرمه روایتی نقل کرده و گفت زنان تمناي جهاد میکردند و میگفتند ما دوست میداریم که
خداوند براي ما هم جهاد را مقرر فرماید تا آن پاداشی که مردان از جهاد نصیبشان میشود ما را هم نصیب گردد سپس خداوند
متعال این آیه را نازل فرمودند.
ص: 237
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 237
قوله تعالی إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیماً.
کل- بضم اول لفظی است که دلالت بر عموم دارد و مفید معنی استغراق است و این کلمه دائم الاضافه است خواه مضاف الیه در
لفظ باشد یا در تقدیر و به نکره و معرفۀ اضافه میشود چنانکه در آیه 20 سوره بقره میفرماید:
إِنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ.
یعنی خدا بر همه چیز تواناست.
این کلمه به اعتبار ما قبل و ما بعدش به سه وجه میآید:
1) نعت باشد براي معرفه یا نکرهاي که دلالت بر کمال آن کند و واجب است که به اسم ظاهري اضافه شود که همانند آن باشد )
لفظا و معنا چنانکه میفرماید:
لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً اي تاما- فَلا تَمِیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ.
2) تأکید باشد براي معرفهاي و فائده آن عموم است و واجب است اضافه آن به ضمیري راجع به مؤکد چنانکه میفرماید: )
فَسَجَدَ الْمَلائِکَۀُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ.
فراء و زمخشري قطع اضافه را جایز دانستهاند و قرائت انّا کلا فیها را از این باب شمردهاند.
3) تابع نباشد بلکه تالی عوامل باشد لذا هم بصورت مضاف بظاهر ص: 238 )
میآید هم غیر مضاف چنانکه میفرماید:
صفحه 127 از 275
کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهِینَۀٌ- وَ کُلا ضَرَبْنا لَهُ الْأَمْثالَ و آنجا که به نکره اضافه شود واجب است که در ضمیر مراعات معنایش بشود.
چنانکه میفرماید:
وَ کُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی الزُّبُرِ- وَ کُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِی عُنُقِهِ که ضمیر فرد و مذکر است.
و همچنین میفرماید:
کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَۀُ الْمَوْتِ- کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهِینَۀٌ که فعل مفرد و مؤنث آمده.
و نیز میفرماید:
وَ عَلی کُلِّ ضامِرٍ یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ.
که فعل جمع آمده زیرا ضامر را اسم جمع میدانند اما آنجا که به معرفه اضافه شود هم مراعات لفظ جایز است هم مراعات معنی
چنانکه میفرماید:
إِنْ کُلُّ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا آتِی الرَّحْمنِ عَبْداً- لَقَدْ أَحْصاهُمْ وَ عَدَّهُمْ عَ  دا وَ کُلُّهُمْ آتِیهِ یَوْمَ الْقِیامَۀِ فَرْداً که در آتِی
الرَّحْمنِ و آتِیهِ به رعایت لفظ مفرد آمده و در افعال احصاهم و عدهم به رعایت معنی جمع آمده است- و آنجا که با قطع اضافه
میآید مانند:
قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ- فَکُلا أَخَ ذْنا بِذَنْبِهِ- وَ کُلٌّ أَتَوْهُ داخِرِینَ- وَ کُلٌّ کانُوا ظالِمِینَ که تنوین جانشین مضاف مقدر است ضمنا
آنجا که کل در حیّز نفی واقع شود به این صورت که ادات نفی بر آن مقدم گردد نفی متوجه شمول است فقط و بنابر این مفهومش
اثبات فعل میکند براي بعضی افراد اما اگر نفی در حیّز کل واقع شد به فرد فرد آن کل متوجه است و این قول أنوار العرفان فی
تفسیر القرآن، ج 8، ص: 239
علماي بیان است.
اما در آیه وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ اشکال کردهاند که اثبات حب را براي صاحب یکی از این دو وصف اقتضاء دارد و
جواب دادهاند که دلالت مفهوم در جائی است که معارضی نباشد و در اینجا که دلیل بر حرمت هر یک از اختیال و فخر و ناپسند
بودن آنها موجود هست مفهوم آن حجیت ندارد.
و چون ماء مصدري به آن لاحق شود معنی تکرار و هر وقت میدهد چنانکه در آیه 37 سوره آل عمران میفرماید:
کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً.
یعنی هر وقت زکریا در محراب پیش مریم آمد نزد وي روزي یافت.
ص: 240
[سوره النساء ( 4): آیه 33 ] .... ص : 240
اشاره
( وَ لِکُلٍّ جَعَلْنا مَوالِیَ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذِینَ عَقَدَتْ أَیْمانُکُمْ فَآتُوهُمْ نَصِیبَهُمْ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ شَهِیداً ( 33
ترجمه و شرح .... ص : 240
صفحه 128 از 275
خداوند متعال در این آیه مبارکه بیان میکند که احکام ارث در اسلام همه فرضها را در بر دارد و هرگز موردي را نادیده نگرفته
است زیرا هر متوفی چنانچه پدر و یا مادر باشد فرزندان و یا نوادهاي بجا نهاده که بر متروکات آنان ولایت داشته وارث آنها خواهند
بود و در صورتی که فرزند نداشته لا محاله طبقه دوم و یا سوم نسبی و یا فرزندان آنها که اقرب و نزدیکتر به متوفی هستند وارث او
خواهند شد.
همچنین طبقه وارث سببی که به وسیله عقد ازدواج رابطه همسري با یکدیگر برقرار نموده هر یک سهم خود را از ترکه همسر خود
میبرد. بالاخره موردي نیست که حکم اموال و ترکه متوفی بلا تکلیف بماند در اینصورت به هر یک از ورثه سهمی که در آیات
تعیین شده باید بپردازند و سهم هر یک از ورثه نسبی و یا سببی بطور حکم و تغییر پذیر نیست یعنی قبول و یا ردّ وارث نیز در آن
تأثیري نخواهد داشت در پایان میفرماید اگر در دادن سهام صاحبان ارث کوتاهی کنید و یا سهم آنان بطور کامل ادا نمائید در هر
صورت خدا آگاه است زیرا او شاهد ص: 241
و ناظر بر هر چیزي است اینک میفرماید:
و ما براي هر یک از مردان و زنان وارثانی قرار دادیم که از ترکه پدران و مادران و خویشاوندان ارث ببرند و کسانی را که دستهاي
شما عهد و پیمان بسته و دست یکدیگر را گرفته قسم خورده و پیمان بستهاید که در دوستی با هم محکم و استوار باشید و هنگام
گرفتاري هر یک دیگري را کمک و یاري نمائید پس بهره ایشان کاملا و بدون نقصان به آنها بدهید و بدانید که خداوند همواره
بر هر کاري که شما میکنید گواه است و در روز قیامت شما را بر آن عمل جزا خواهد داد.
از این آیه مستفاد میشود:
وفا به عهد واجب است.
(33)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 241
باز گرداندیم هر کس را بعین مر موالی زانچه ماند از والدین
آنچه یعنی والدین و اقربا ارث بگذارند بعد از خود بجا
و انکه با سوگند پیمان بسته نیک با شما اندر نصیب آمد شریک
بهره او را دهید از سدس مال بر عهود است او گوه در کل حال
(33)
ص: 242
شان نزول .... ص : 242
از داود بن حصین روایت گردیده که این آیه در باره ابو بکر بن ابی قحافه و پسرش نازل شده است زیرا أبو بکر سوگند یاد کرده
بود که به پسرش ارث ندهد ولی وقتی که پسرش مسلمان شد به او دستور داده شد که نصیب و بهره پسر را از ارث به او بدهد.
تفسیر کشف الاسرار و سنن ابو داود نیز این سبب نزول را نقل کردهاند.
زهري از سعید بن مسیب نقل کرده که این آیه در باره کسانی نازل شده است که جز فرزندان خود افرادي را بنام فرزند قبول
صفحه 129 از 275
میکردند و آن فرزند خواندگان هم از آن شخص ارث میبردند لذا خداوند از براي آنان نصیب و بهرهاي در صورتی که شخص
متوفی در حال حیات وصیت کرده باشد قرارداد و میراث را براي کسانی مقرر فرمود که صاحبان رحم یا عصبته باشند و مدعیان
میراث و کسانیکه ادعاي فرزند خواندگی میکردند از ارث محروم ساخت و براي این قبیل افراد در صورتی که قبلا به نفع آنان
وصیت شده باشد نصیبی قرار داد.
ص: 243
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 243
قوله تعالی مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ.
ترك- یعنی واگذاشتن، چنانکه در آیه 7 سوره نساء میفرماید:
لِلرِّجالِ نَصِیبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ.
یعنی براي مردان بهرهاي است از آنچه پدر و مادر و نزدیکان واگذاشتهاند.
و ترك گاهی از روي اختیار و قصد و اراده است و گاهی از روي اضطرار و قهر و اجبار است و به عقیده برخی ترك از افعال
قلوب است زیرا ترك انصراف قلب است از فعل و انجام دادن و حدیث متروك عبارت از روایت و حدیثی است که راوي آن متهم
به دروغ باشد و همچنین کسی است که معروف به دروغ گفتن در کلام خود باشد.
و از این ماده است:
تارك- یعنی باقی گذارنده چنانکه پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمودند:
انی تارك فیکم الثقلین کتاب اللّه و عترتی.
متروك یعنی بازمانده- ما ترك- یعنی میراث و آنچه بعد از مرگ باقی میماند- ترك بضم تا گروهی از اولاد یافث بن نوحند و
جمعش تروك است- باب مفاعله آن متارکه و باب افتعال آن اتراك یعنی گذاشتن و واگذاردن- از ثلاثی مجرد این ریشه سه اسم
فاعل و سی و سه فعل ماضی و شش فعل مضارع و یک فعل امر بر رویهم چهل و سه بار در بیست سوره طی سی و هفت آیه در
ضمن آیات قرآن آورده شده است.
ص: 244
[سوره النساء ( 4): آیه 34 ] .... ص : 244
اشاره
الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَیْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ وَ
( اللَّاتِی تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلًا إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیا کَبِیراً ( 34
ترجمه و شرح .... ص : 244
صفحه 130 از 275
خداوند متعال در این آیه شریفه اشاره میکند که اسلام در هر کار به وحدت فرماندهی دستور میدهد خانواده یک واحد کوچک
اجتماعی است و همانند یک اجتماع بزرگ باید رهبر و سرپرست واحدي داشته باشد میخواهیم بدانیم که مدیر و سرپرست این
اجتماع چه کسی باید باشد زن به حکم وظیفه خود به کار خانه و رسیدگی به نسل آینده میپردازد و در مدتهاي دراز بارداري و
شیر دادن از اجتماع و آنچه در آن میگذرد برکنار است لذا باید سرپرستی این اجتماع کوچک به مرد واگذار شود زیرا وي بیشتر
اوقات خود را در اجتماع میگذراند البته امکان ص: 245
دارد که بعضی از زنان در بعضی از جهات به مردان خود امتیازي داشته باشند اما قوانین به تک تک افراد و نفرات توجه ندارد بلکه
نوع و کلی را در نظر میگیرد و باید توجه داشته باشیم که زنان صالح و نیک آرامش و سازگاري و هماهنگی را حفظ میکنند و
از آشوب و سرکشی و نافرمانی میپرهیزند و نیز در غیبت شوهر عرض و احترام او را نگاه میدارند و در پناه خدا به این کارها
برمیخیزند اما زنانی هستند که از وظائف خود سرپیچی میکنند و مردان در مقابل این گونه زنان وظائفی دارند که باید مرحله به
مرحله اجرا گردد گام اول براي باز گرداندن ایشان به طاعت و یگانگی و سازش پند و اندرز است و اگر مؤثر واقع نشد از خوابگاه
آنان دوري جویند و چون این وسیله هم کارگر نشد وسیله دیگر براي رفع ناشیزگی تنبیه است البته تنبیه بدنی باید ملایم و خفیف
باشد و موجب شکستگی و مجروح شدن و کبودي بدن نگردد اما پس از آنکه فرمانبرداري کردند نباید بهانهگیري نموده و براي
آزار و اذیت زنان اقدام نمایند سپس اضافه میکند که مردان از موقعیت خویش سوء استفاده نکنند و بدانند که قدرت خدا بالاتر از
همه قدرتها است و از او بترسند و خلاف دستورش رفتار نکنند.
اینک میفرماید:
مردان بر زنان مسلط و نگهبان و قائم به امر معاش و زندگی ایشانند و باید با بهترین وجه در رعایت جانب آنها بکوشند بخاطر آنچه
خدا برخی از ایشان را (مردان) بر برخی (زنان) تفضیل و برتري داده زیرا مرد کامل الخلقه و قوي الادراك و کبیر العقل و سلیم
البنیه و معتدل العاطفه است و بخاطر انفاقهائیکه از اموالشان در مورد زنها انجام میدهند سپس به وظیفه و رفتار زنان با شوهرانشان
اشاره نموده و میفرماید:
زنان صالح آنها هستند که متواضعند و در غیاب همسر خویش خود را از اجنبی و بیگانه و مال و دارائی او را از تلف شدن و نابودي
حفظ و نگهداري ص: 246
مینمایند و آنچه را که باید بین خود و شوهرش مستور دارند هرگز افشاء نمیکنند و این صفات نیک بواسطه حفظ خداوندي
نسبت به آنهاست که اگر خدا آنها را در حفظ و عصمت خود قرار نمیداد آنان متصف به این صفات حسنه نبودند و حفظ غیب
شوهر را نداشتند و اما آن دسته از زنان را که از طغیان و مخالفتشان بیم دارید پند و اندرز دهید و از سوء عاقبت و عذاب آخرت
بترسانید و پند بدهید و اگر مؤثر واقع نشد از هم بستري با آنها بخاطر تنبیه آنان کنارهگیري نمائید و اگر آنهم مؤثر نشد و هیچ
راهی براي وادار کردن آنها به انجام وظائفشان جز شدت عمل نبود آنها را با عصا و چیزي که زیاد آزار و اذیت نداشته باشد و
بدنشان را نخراشد و استخوانشان را نشکند بزنید و اگر با این وسائل معالجه شدند و از شما اطاعت کردند به آنها تعدي نکنید و
دنبال راه دیگري نباشید و بدانید که خدا بلند مرتبه و بزرگ است و توبه را میپذیرد و از گناه بندهاش میگذرد و بنده خدا هم
باید متخلق به اخلاق او باشد و از گناه ضعیفتر از خود بگذرد. از این آیه استفاده میشود:
پس از آشتی نباید بهانهجوئی کرد و منتقم حقیقی خداست.
(34)
ص: 247
صفحه 131 از 275
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 247
مردها باشند قائم بر نساء هم بدینسان عقلها بر نفسها
نی ز وجهی بلکه از کل جهات خاصه اندر عقل و ایمان و ثبات
حق تعالی از کمال داوري داد بعضی را ببعضی برتري
مرد را یعنی فزونی بر زمان داد از هر راه خلاق جهان
زان یکی از فضلها در حالشان که کنند انفاق از اموالشان
پس زنان قابل شایسته کار که بفرمانند از پروردگار
حافظند اندر غیاب شوهران عرض خویش و مال ایشان را بجان
بر هر آنچه داشت آنها را نگاه حق تعالی از معایب در پناه
و آنکه میترسد ز ایشان از نشوز یعنی آگاهیدشان از حال و روز
باشد اینجا خوف بر معناي علم از قرینه گر شناسی جاي علم
یعنی ار دانی که آن زن در امور هست رفتارش ز نظم و حزم دور
اول ایشان راست لازم وعظ و پند تا شود نرم از کلامی دلپسند
در مضاجع پس نمائید انقطاع باز ز ایشان دوري اعنی از جماع
زان برودت تا مگر گردند گرم بعدشان بر کوفتن سازید نرم
یعنی ایشان را زدن باید بچوب نی که جائی بشکند ز ایشان بکوب
تا نیفتند از جمال و از نمود بل بقدري کوست اندازه حدود
(34)
ص: 248
شان نزول .... ص : 248
حسن و قتاده و ابن جریح و سدي گفتهاند که مردي همسر خود را زده بود آنهم به رسول خدا شکایت کرده و درخواست قصاص
نموده بود لذا این آیه نازل گردید.
مجمع البیان از مقاتل نقل کرده که این آیه در باره سعد بن الربیع بن عمرو و در باره زوجه او جیبه دختر زید بن ابی زهیر که هر دو
از انصار بودند نازل گردیده است زیرا جبیبه ناشزه شده بود سعد او را مضروب ساخت و پدرش او را نزد پیغمبر اکرم آورد و عرض
کرد دخترم را سعد زده است پیغمبر به حبیبه فرمودند: شوهرت را قصاص کن ولی جیبه از این امر چشمپوشی کرد وقتی خواستند
بروند پیامبر فرمود اینک جبرئیل این آیه را براي من آورده است ما را ارادهاي بود و خدا را هم ارادهاي ولی آنچه خدا اراده کرده
است بهتر است و قصاص بکلی رفع گردید جامع البیان از حسن بصري روایت کرد که مردي از انصار زوجهاش را مضروب ساخت
زن پیش پیغمبر اکرم آمد و از شوهرش شکایت نمود و درخواست قصاص کرد پیامبر هم دستور قصاص داد سپس آیه:
وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُقْضی إِلَیْکَ وَحْیُهُ نازل گردید پس از آن این آیه براي رسول خدا نازل شد. اما تفسیر ابن مردویه
این سبب نزول را از امیر المؤمنین علی علیه السلام بدون ذکر آیه: وَ لا تَعْجَلْ ... ذکر کرده است.
صفحه 132 از 275
ص: 249
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 249
قوله تعالی وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ.
ضجع- بر وزن قتل یعنی دراز کشیدن، خوابیدن و ضجوع بر وزن غروب یعنی به پهلو خفتن چنانکه میگویند:
ضجع الرّجل ضجعا و ضجوعا: وضع جنبه بالارض فهو ضاجع.
و این ماده است:
مضجع اسم مکان یعنی خوابگاه، محل دراز کشیدن چنانکه در آیه 154 سوره آل عمران میفرماید:
قُلْ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلی مَضاجِعِهِمْ.
یعنی بگو اگر در خانههایتان میبودید آنانکه بر آنها قتل نوشته شده بود حتما بسوي قتلگاههاي خویش بیرون میشدند. این کلمه
بصورت جمع سه بار در ضمن آیات قرآن بکار برده شده است.
(35)
ص: 250
[سوره النساء ( 4): آیه 35 ] .... ص : 250
اشاره
( وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَیْنِهِما فَابْعَثُوا حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَماً مِنْ أَهْلِها إِنْ یُرِیدا إِصْلاحاً یُوَفِّقِ اللَّهُ بَیْنَهُما إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیماً خَبِیراً ( 35
ترجمه و شرح .... ص : 250
پارهاي اوقات اختلاف میان دو همسر ریشهدار است لذا خداوند متعال در این آیه مبارکه بیان میکند که براي برقرار ماندن پیمان
مقدس زناشوئی باید به آخرین وسیله متوسل شوند و آن این که دو داور یکی از طرف مرد و دیگري از طرف زن انتخاب شوند و
ماده نزاع را بررسی نموده و راه حلّی که بنظر آنان میرسد پیشنهاد نمایند و اگر زن و شوهر براستی قصد اصلاح دارند پروردگار
نیز دلهاي آندو را وفق میدهد و التیام میبخشد در پایان به آن دو داور هشدار میدهد که خدا از نیت آنها آگاه و با خبر است
اینک میفرماید:
اي حکام شرع و بیان کنندگان احکام دین اگر از اختلاف و نزاع بین زن و شوهر بیمناك باشید در اینصورت داوري از خاندان مرد
و داوري از خاندان زن برگزینید تا بکار آنان رسیدگی نمایند اگر آن دو داور تصمیم به اصلاح داشته باشند خداوند هم بین آنها را
توافق خواهد داد و اسباب کارشان را جور خواهد ص: 251
کرد زیرا خداوند داناي بباطن اشخاص و آگاه از مقاصد و نیات آنان میباشد از این آیه استفاده میشود:
هر گونه اختلاف و نزاع را باید بصلح و مدارا و حکمیت فیصله داد.
صفحه 133 از 275
(35)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 251
بینشان ور هیچ ترسید از شقاق مصلح انگیزید بهر اتفاق
تا میانچی ز اهل مرد و ز اهل زن صلحشان بدهند بر وجه حسن
گر که خواهی از میان خیزد خلاف حق دهد ما بین ایشان ائتلاف
حق به نیتهاست دانا و خبیر تا چه باشد مصلحان را در ضمیر
(35)
ص: 252
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 252
قوله تعالی إِنْ یُرِیدا إِصْلاحاً یُوَفِّقِ اللَّهُ.
وفاق و وفق یعنی مطابقت و برابر کردن میان دو چیز که یکی همانند آن دیگري باشد چه در خوبی چه در بدي مثل اینکه گفته
میشود که این عذاب در خور کردار و جزاي اعمال است چنانکه در آیه 24 سوره نبأ میفرماید:
لا یَذُوقُونَ فِیها بَرْداً وَ لا شَراباً إِلَّا حَمِیماً وَ غَسَّاقاً جَزاءً وِفاقاً.
یعنی اشخاص سرکش و نافرمان در جهنم نصیبی جز آب گرم و چرك و ریم ندارند و این کیفري است موافق و برابر اعمالشان.
و از این ماده است:
توفیق یعنی سازش افکندن، سازگاري دادن، اصلاح کردن میان دو نفر چنانکه در آیه 88 سوره هود میفرماید:
إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَ ما تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ.
یعنی جز اصلاح مقصدي ندارم آنچه بتوانم و اصلاح کردنم نیست مگر بیاري خدا.
موفق یعنی دست یافته بکاري، پیروز- اتفاق- یعنی با هم سازگاري کردن.
ص: 253
توضیحات .... ص : 253
1) قوله تعالی وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلی بَعْضٍ. )
خواننده محترم پس از تعمق مختصر پی میبرد که چه ایجاز بدیعی خداوند متعال در جمله بعضکم علی بعض قرار داده است زیرا
هر تفضیل و مزیتی که بین مردان و زنان و زنان و مردان خواه افراد و خواه جماعات موجود است شامل میگردد و ما را از تمنی با
خمول و کسالت که آرزوي مردم ضعیف الهمۀ و ضعیف الایمان است و بدون تردید این قبیل تمنی منجر به تجاوز و حقد و حسد
میگردد منع نموده است و به سعی و عمل و کوشش در کسب و تحصیل ترغیب و تشویق فرموده است و دستور داده است که
بجاي آرزو و حسد فضل و احسان خدا را به سعی و عمل جستجو کنیم و بجاي آنکه قسمت دیگري را به حسد و تعدي بخواهیم از
خزائن بیکران خداوند درخواست نمائیم و در واقع نظم جهان نمونهاي از احاطه پروردگار بنیازهاي هر پدیدهاي است که بر حسب
صفحه 134 از 275
حکمت پارهاي از موهبتهاي بیشمار خود را بر افراد ارزانی فرموده است و میداند براي نظام اجتماع چه تفاوتهائی از لحاظ طبیعی و
یا حقوقی لازم است و در کار خدا هیچگونه تبعیض و بی عدالتی نیست البته معنی فضل و کرم خدا در این آیه شریفه این نیست که
انسان بدنبال اسباب و عوامل هر چیز نرود بلکه منظور این است که فضل و عنایت خدا را در لابلاي اسبابی که او مقرر فرموده
جستجو کنید.
بلبل بباغ و جغد بویرانه تاخته هر کس بقدر همت خود خانه ساخته
آن پیر سال خورده چه خوش گفت با پسر کی نور چشم من بجز از کشته ندروي
ص: 254
ضمنا جمله انّ اللّه بکل شی علیما در این آیه مبارکه تعلیل براي نهی اول آیه یعنی وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ است و معنی آیه اینطور
میشود:
تمنا نکنید آنچه را که خدا از نعمتهاي خود به بعضیها بخشیده است زیرا خدا به همه چیز داناست و راه مصلحت را گم نمیکند و
به اسرار درون مردم با خبر است پس نباید چیزي را آرزو کنید که قسمت غیر شده زیرا چنین آرزو باعث حزن و گناه میشود.
2) قوله تعالی وَ لِکُلٍّ جَعَلْنا مَوالِیَ. )
در جمله و الذین عقدت ایمانکم اکثر مفسرین نوشتهاند که این جمله از جمله اولی جداست یعنی ارث مربوط به موالی و وارث
است و جمله فاتوهم نصیبهم مربوط به و الذین عقدت ایمانکم میباشد و این جمله عطف بر موالی یعنی وراث الوالدان و الاقربون
نیست لذا معنی آیه چنین خواهد بود:
و ما براي هر یک از مردان و زنان اولی و احقی قرار دادهایم که از ما ترك والدان و اقربون نصیب خود را بگیرند و کسانی هم که
با شما هم قسم بودهاند نصیب آنها را هم به آنها بدهند زیرا خدا بر هر چیزي گواه است.
مجاهد گفته یعنی باید نصیب هم پیمانها را از لحاظ کمک و محافظت ادا نمائید ابن عباس و ابن زید معتقدند: منظور کسانی است
که پیغمبر اکرم میان آنان برادري برقرار کرد و آنها مهاجران و انصار بودند.
سعید بن مسیب گوید: منظور آیه کسانی است که در جاهلیت به پسر خواندگی پذیرفته میشوند چنانکه زید پسر خوانده پیغمبر
اکرم بود این آیه دستور میدهد که به آنها هم چیزي وصیت کنند سپس این حکم بوسیله آیه وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ
نسخ شده قتاده، سعید بن جبیر و ضحاك نیز این قول را پذیرفتهاند.
3) قوله تعالی الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّساءِ. ص: 255 )
آیه مبارکه متضمن احکامی است که راجع به زن و شوهر میباشد:
بر زن واجب است که از شوهرش در امر جماع اطاعت کند مگر وقتی که مانع شرعی داشته باشد مانند حیض، صوم رمضان و حال
احرام و سایر موانع شرعی و او نمیتواند با نهی شوهر هیچ عملی را انجام دهد حتی عبادات مستحبه و بدون اجازه وي از خانه بیرون
رود حتی به منزل پدر و مادر چنانکه میفرماید:
الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّساءِ.
ولی شوهر حق ندارد در امور خانهداري بزنش حکم کند بلکه بر مرد لازم است که امور نفقه و سکنی و غیر اینها را براي زن مهیا
کند بالمباشره یا بالتسبیب گر چه بر زن افضل عبادات خدمت به شوهر است و اما سبب برتري رجال دو چیز است یکی عقل و تدبیر
و استعدادات و قواي اینها بیشتر است چنانکه میفرماید:
بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ و دیگري اینکه مهر و نفقه و کسوة و سکنی بعهده مرد است.
چنانکه میفرماید: بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ.
صفحه 135 از 275
و اما اوصاف بانوان که همزیستی و عضویت خانوادهاي را پذیرفتهاند آن است که درستکار باشند و خود را بصلاح آراسته و
همواره خشنودي شوهر را جلب نمایند و وظائف شوهرداري مانند رنج حمل و زایش را متحمل گردند و با ضربان قلب مهر خود را
در روان فرزند به ودیعت گذارند و با رغبت و محبت تربیت کودکان را به عهده بگیرند و در غیاب شوهرش اموال و عرض او را از
خیانت اجنبی حفظ نمایند و اسرار خانواده را پنهان داشته و همواره در کفالت و مهر شوهر خویش بسر ببرند لکن نسبت به شیر
دادن طفل نوزاد و یا خدمت در خانه و امثال آن آزاد هستند و نمیتوان آنان را در این امور مجبور نمود.
مرحوم طبرسی در ذیل جمله و اللاتی تخافون نشوزهن مینویسد:
به نظر بعضی از مفسرین یعنی زنهائی که بدانید نافرمانی میکنند و به ص: 256
عقیده عدهاي از مفسرین معنی جمله مزبور این است:
اگر رفتار آنها طوري بود که ترسیدید نافرمان و دشمن شوند ولی ابن عباس گفته مقصود آیه زنی است که حقوق شوهر را سبک
شمارد و نافرمانیش کند.
و همچنین طبرسی و ابو الفتوح در ذیل جمله و اهجروهن فی المضاجع چند معنی نقل کردهاند:
1) با آنها از عمل جنسی کنارهگیري نمائید. )
2) از خوابگاه آنان کنارهگیري کنید. )
3) در خوابگاه به آنها پشت کنید. )
4) سخن گفتن به آنها را ترك نمائید. )
5) آنها را محکم در خانه نگاهداري کنید. )
تفسیر عبده مینویسد: مقصود پشت کردن در خوابگاه است که مناسبترین راههاي معاشرت است که شدت و سختی در آن نیست و
به علاوه در یک خوابگاه بودن و پشت کردن خود موجب تهییج احساسات مرد و زن است که از خشونت و غضب آنها کاسته
میشود و ممکن است این کار مرد وسیله شود که زن علت آن را بپرسد و از بدخوئی و سوء رفتار به صلاح باز آید.
اما در معنی و اضربوهن نیز میان مفسرین اختلاف است طبرسی نوشته ابن عباس گفته یعنی با مسواك آنها را بزنید حسن بصري
گفته یعنی طوري بزنید که مؤثر نباشد و رد آن نماند.
ابو الفتوح نوشته: بزنید ایشان را بر وجه تادیب که عیب و نقصانی بر ایشان نباشد اما اگر از نافرمانی دست کشیدند راهی براي زدن
و ترك همخوابگی که در موقع نافرمانی تجویز شد بر ایشان ندارید ابو مسلم و ابو علی جبایی نیز این معنی را پذیرفتهاند ولی بنظر
بعضی از مفسرین منظور این است که آنها را به محبت تکلیف نکنید و همینکه ظاهر ایشان با شما درست شد به باطنشان کاري
نداشته ص: 257
باشید.
در پایان میفرماید: مردان از موقعیت سرپرستی خود سوء استفاده نکنند و بقدرت الهی که از همه قدرتها بالاتر است بیندیشند زیرا
او بلند مرتبه و بزرگ است.
4) قوله تعالی وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَیْنِهِما. )
در مخاطب جمله و ان خفتم فابعثوا مفسرین اختلاف نظر دارند آنکس که باید حکم تعیین کند کیست عدهاي از مفسرین معتقدند
که مقصود حاکم یا سلطانی است که زن و شوهر نزد او بمرافعه رفتهاند و برخی گفتهاند منظور خود زن و شوهر و بستگان آنها
هستند و همچنین میان مفسرین اختلاف است آیا این دو حکم اگر صلاح دیدند میتوانند حکم بتفرقه و طلاق بین آنها بدهند یا
خیر بنا بمذهب شیعه بدون استجازه و رضاي زوجین آنها حق امر بطلاق ندارند و بنا بقول سایر مفسرین آنها چنین حقی را دارا
صفحه 136 از 275
هستند و کسانیکه بر این قول میباشند حکمین را و کیل از جانب طرفین میدانند لکن در آیه صورت تفرقه را نظر بر اینکه مبغوض
است تصریح ننموده و نیز موافقت و التیام آن دو را به پروردگار نسبت داده و تدبیر حکم را نادیده گرفته و به سبب حقیقتی که
خواست پروردگار است نسبت داده است.
ص: 258
روایات .... ص : 258
1) در کافی روایت کرده که امام محمد باقر علیه السلام در ذیل آیه: )
وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ فرمودند:
بندهاي نیست مگر آنکه خداوند برایش رزق حلال لازم و مقدر کرده که در کمال خوشی به وي میرسد و به او روزي حرام از
راههاي دیگري عرضه میشود اگر او از حرام چیزي بدست آورد خداوند تقاص میکند و به قدر حرامی که استفاده کرده از روزي
حلال او کم میکند و غیر از این دو روزي فضیلت بسیاري براي مردم هست که اگر از خدا بخواهند به آنها عطا فرماید.
2) عیاشی از امام جعفر صادق علیه السلام روایت نموده که آن حضرت فرمودند: )
خداوند ارزاق و روزي را بین بندگان خویش تقسیم نموده و فضل بسیاري را نزد خود نگاهداشته و قسمت ننموده و دستور داده که
بندگان از آن زیادي و فضل سؤال کنند تا عطا فرماید و فرموده:
وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْ لِهِ و جایز نیست که شخص حسرت و آرزوي مال مردم را بکشد و بگوید ایکاش آنها را به من داده بودند و
خداوند به او نمیدهد ولی اگر از خدا درخواست کند که از فضل و کرمش به او هم عطا میکند و البته اگر مصلحت باشد خداوند
آن درخواست را به اجابت خواهد رسانید.
3) کافی از حسن بن محبوب روایت کرده که وي گفته از امام رضا علیه السلام معنی آیه: )
وَ لِکُلٍّ جَعَلْنا مَوالِیَ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ را سؤال کردم حضرت فرمودند: مراد از موالی در این آیه ائمه معصومین از آل محمد علیهم
السلام ص: 259
میباشند که خداوند از براي آنها از شما مردم عهد و میثاق گرفته و نیز فرمودند:
در زمان جاهلیت ارث را به برادر میدادند و به آنهائیکه بندهاي را آزاد مینمودند با آنکه با یکدیگر سوگند یاد میکردند که از
هم ارث ببرند این رویه به موجب آیه وَ أُولُوا الْأَرْحامِ نسخ شد.
4) ابن مسعود از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلم روایت کرده که آن حضرت فرمودند: از فضل خداوند مسئلت نمائید زیرا )
سؤال از خدا واجب است و بهترین عبادتها انتظار گشایش است.
5) تفسیر برهان نوشته ابن شهر آشوب گفته که امام جعفر صادق و امام محمد باقر علیهما السلام فرمودند: )
آیه ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ من عباده و آیه وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْ َ ض کُمْ عَلی بَعْضٍ هر دو در باره علی علیه السلام وارد
شدهاند.
6) علل الشرایع از پیغمبر اکرم روایت نموده که آن حضرت فرمودند: )
فضیلت مردان بر زنان مانند فضیلت آب بر زمین است چنانکه حیات زمین به آب است حیات زن هم به مرد است و اگر مردان
نبودند خداوند زنان را خلق نمیفرمود سپس آیه:
الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّساءِ را تلاوت کرده و فرمودند: نمیبینید که زنان مبتلی به حیض و ممنوع از عبادت میشوند و مردان از این
آفت مأمون میباشند.
صفحه 137 از 275
7) کافی از امام جعفر صادق علیه السلام نقل نموده که پیغمبر اکرم فرمودند: از براي مرد مسلمان بعد از اسلام فائده برتر از زن )
مسلمان نیست که وقتی بر او نظر میکند او را مسرور میسازد و وقتی به او امر میکند از او اطاعت میکند و حفظ مینماید او را
وقتی از او دور میشود از جهت خود و مال مرد.
8) در کافی از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام روایت شده که آن ص: 260 )
حضرت فرمودند: بهترین رفتار بانوان که مانند جهاد با دشمن در صحنه جنگ شمرده شده آن است که نیکو شوهرداري کنند.
9) کافی نوشته ابو بصیر از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام روایت کرده که آن حضرت در تفسیر آیه فَابْعَثُوا حَکَماً فرمودند: )
آن دو داور میتوانند با آنان شرط بکنند که اگر خواستند آن دو را بهم نزدیک کنند و اگر نخواستند نه و ایشان میتوانند زوجین
را بهم برسانند یا از هم دور نمایند.
10 ) پیغمبر فرمودند: زن مهره بازي است آن را تباه مکنید و تعجب میکردند چگونه دستی که زن را میزند بگردن وي انداخته )
میشود؟
تجزیه و ترکیب .... ص : 260
قوله تعالی لِلرِّجالِ نَصِیبٌ.
این جمله مبتدا و خبر است- قوله تعالی وَ لِکُلٍّ جَعَلْنا مَوالِیَ.
کلمه موالی مفعول اول جعلنا و کلمه لکل متعلق به محذوف آن است.
مما ترك الوالدان جار و مجرور در محل صفت است براي موالی یعنی موالی کانین مما ترك و الذین عقدت ایمانکم.
و الذین مبتدا و جمله فاتوهم نصیبهم خبر آن است زیرا اسم موصول به وي شرط میدهد لذا جایز است که فاء بر سر خبر آن
درآید.
قوله تعالی الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ.
باء در کلمه بما سبیته و ماي آن مصدریه و متعلق به کلمه قوامون است ص: 261
و جمله به این صورت میآید بتفضیل اللّه.
و کلمه بما انفقوا عطف بر کلمه بما فضل اللّه میباشد.
کلمه فالصالحات قانتات مبتدا و خبر و کلمه حافظات خبر دوم آن میباشد.
و کلمه ما در بما حفظ اللّه مصدریه است و جمله به اینصورت درمیآید:
بحفظ اللّه و قرائت نصب بخاطر این است که ما موصوله باشد یعنی بالشیء الذي یحفظ امر اللّه.
قوله تعالی وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَیْنِهِما.
کلمه بین در اصل ظرف است ولی در اینجا با اضافه شقاق به آن بصورت اسم بکار برده شده است چنانکه در آیه 78 سوره کهف
میفرماید:
هذا فِراقُ بَیْنِی وَ بَیْنِکَ و در اصل مقصود این است:
وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَیْنِهِما.
ص: